گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 5
گفتگو درباره مهدي، علیهالسلام(طول عمر و اعجاز)- 7









قسمت هفتم شهید سید محمد باقر صدر تحقیق: عبدالجبار شراره مترجم: مصطفی شفیعی اشاره: در قسمت پیشین مقاله، این پرسش
مطرح شد که چگونه ممکن است که امام عصر، علیه السلام، از عمري چنین طولانی برخوردار باشند؟ در پاسخ این پرسش شهید
صدر ابتدا به بررسی این موضوع پرداخته که از نظر علمی چنین عمر طولانی امري ممکن است. اگرچه علم بشر تاکنون نتوانسته
است در عمل این امکان را تحقق بخشد و اینک ادامه پاسخ ایشان به پرسش مزبور... دانستیم که عمر طولانی از نظر علم، ممکن
است. حال اگر فرض کنیم از نظر علم امکان نداشته باشد و قانون پیري و شکستگی قانونی حتمی باشد که بشریت هرگز نتواند آن
را تغییر دهد، در این صورت چه می شود؟ باید گفت: در این صورت طول عمر افرادي چون نوح و مهدي که قرنها بر خلاف
قوانین طبیعی که در علم جدید به اثبات رسیده است زنده مانده اند از موارد اعجاز محسوب می گردد. معجزه، در مقطع خاصی
قانون طبیعت را از کار می اندازد تا زندگی شخصی را که رسالت آسمانی به وجود او بستگی دارد حفظ کند. معجزه طول عمر از
نظر یک مسلمان که عقیده خود را از قرآن و سنت برگرفته است دور از انتظار و منحصر به فرد نیست. ( 1) مثلا قانون طبیعت این
است که جسمی که حرارت بیشتري دارد در جسمی که حرارت کمتري دارد اثر می گذارد تا برسد به جایی که هر دو یکسان
شوند و قاطعیت این قانون از قانون پیري هم بیشتر است ;در حالی که می دانیم این قانون براي حفظ زندگی حضرت ابراهیم، علیه
اي « یا نار کونی بردا و سلاما » : السلام، از تاثیر افتاد زیرا تنها راه براي نگهداري او بود ;وقتی آن حضرت به آتش در افتاد وحی آمد
آتش بر ابراهیم سرد و گوارا باش!. ( 2) و ابراهیم سالم بدون هیچ گزندي از آتش بیرون آمد! و دیگر قوانین طبیعی که براي
شماري از پیامبران و حجتهاي الهی در روي زمین از کار افتاد ;دریا براي موسی شکافته شد، ( 3) رومیان تصور کردند عیسی را
دستگیر کرده اند ( 4) در حالی که اشتباه می کردند و پیامبر اسلام، صلی الله علیه وآله، در حالی که گروه زیادي از قریش خانه اش
را در محاصره داشتند و ساعتها در کمین او بودند، از خانه بیرون آمد و از میان آنان گذشت در حالیکه خداوند وي را از دید آنان
پنهان داشت. ( 5) در همه این نمونه ها قانون طبیعت براي حمایت و حفاظت یک شخص از کار می افتد زیرا حکمت الهی اقتضاي
زنده ماندن او را داشته است و قانون پیري هم می تواند در زمره یکی از این نمونه ها باشد. شاید بتوان از آنچه تا به حال اتفاق
افتاده یک نتیجه کلی به دست آورد و آن اینکه: هر وقت حفظ جان حجتی الهی در روي زمین نیاز به تعطیل قانونی طبیعی داشته
باشد و هرگاه ادامه زندگی آن شخصیت براي انجام یک طرح مهم، ضروري باشد در این هنگام لطف الهی باعث می شود که آن
قانون طبیعی موقتا از کار بیفتد ولی وقتی شخصیتی وظیفه الهی خود را به انجام رساند، مطابق قوانین طبیعی می میرد و یا به شهادت
می رسد. در اینجا هم ما با یک سؤال روبرو می شویم و آن اینکه چگونه ممکن است یک قانون از کار بیفتد؟ ( 6) چگونه می شود
پیوند حتمی و ضروري میان پدیده ها گسسته شود؟ آیا این با علم تناقض ندارد؟ علمی که قوانین طبیعی را کشف و بر اساس
آزمایش و استقراء منطقی، پیوندهاي ضروري آن را شناسایی کرده است. در جواب باید گفت که خود علم با عقب نشینی از
اندیشه ضروري بودن قوانین طبیعی به این پرسش، پاسخ داده است. توضیح اینکه، علم بر اساس آزمایش و مشاهدات، قوانین طبیعی
را کشف می کند ;هرگاه پدیده اي طبیعی همیشه دنبال پدیده اي بیاید از این پیوستگی به یک قانون کلی پی می بریم و آن اینکه
هر جا آن پدیده اولی پیدا شد دنبالش پدیده دومی می آید. ولی علم نمی گوید بایستی میان آن دو پدیده، یک وابستگی ذاتی
حتمی وجود داشته باشد که از ژرفاي آنها سرچشمه گرفته است. زیرا حتمیت و ضرورت، یک حالت غیبی است که وسایل
صفحه 17 از 45
آزمایشگاهی و علمی نمی تواند آن را اثبات کند. از این رو منطق علم جدید تاکید می کند که قانون طبیعی - آنگونه که علم
تعریف می کند - سخن از ارتباط و علاقه حتمی ندارد بلکه سخن از مقارنه دائمی میان دو پدیده دارد. ( 7) پس اگر معجزه آمد و
این دو پدیده طبیعی را از هم جدا کرد چنین چیزي هرگز گسستن یک رابطه ضروري و حتمی نیست. حقیقت این است که معجزه
به معنی دینی کلمه در پرتو منطق علم جدید بیش از آنچه نقطه نظر علم قدیم بود، قابل فهم شده است. زیرا نقطه نظر گذشتگان این
بود که هر پدیده اي اگر با پدیده دیگر مقارنه داشت، رابطه آندو ناگسستنی بود و معنایش این بود که محال است یکی از دیگري
تتابع شایع ( 8) تعبیر می شود. بدون اینکه رابطه غیبی و حتمی » مقارنه یا قانون » جدا شود. ولی در منطق علم روز این رابطه به قانون
میان آن دو لازم شمرده شود. با این دید معجزه یک حالت استثنایی براي این عموم می گردد بدون اینکه با یک ضرورت،
اصطکاك پیدا کند یا منجر به یک امر محال و نشدنی گردد. و ما بنابر آنچه به عنوان اساس استقراء در منطق ( 9) پذیرفته ایم با نظر
علم جدید موافقیم و می گوییم: استقراء دلیلی بر رابطه ضروري میان دو پدیده اقامه نمی کند بلکه تنها دلالت بر وجود یک تفسیر
مشترك در تقارن دائمی و تعاقب دائمی میان دو پدیده دارد و همانطور که می شود این تفسیر مشترك را برا اساس یک رابطه
ذاتی تصور کرد می شود آن را بر اساس حکمتی فرض کرد که باعث شده نظم آفرین جهان، رابطه مستمري میان پدیده هاي
خاصی برقرار کرده باشد. و همین حکمت احیانا ممکن است خود، دعوت به استثنا کند که در این صورت معجزه رخ می دهد.
11 پی نوشتها: 1. یعنی در این صورت معجزه است که در قرآن و سنت آمده است. دعوت انبیا و ادعاي - ماهنامه موعود شماره 10
رسالت از طرف خدا همیشه با اعجاز همراه بوده است و این چیزي نیست که مسلمان بتواند آن را انکار یا در آن شک کند بلکه
3. اشاره است به قول خداوند . غیر مسلمانان نیز به معجزه عقیده دارند و از این جهت با مسلمانان مشترك اند. 2. سوره انبیا، آیه 69
فاوحینا الی موسی ان اضرب بعصاك البحر فانفلق فکان کل فرق کالطورالعظیم ;به دنبال آن به موسی وحی کردیم عصایت » : متعال
.4 . سوره شعراء، آیه 63 ،« را به دریا بزن (عصایش را به دریا زد) و دریا از هم شکافته شد و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود
و ما قتلوا و ما صلبوه و لکن شبه لهم ;...در حالی که نه او را کشتند و نه بر دار آویختند، لکن امر » : اشاره است به قول خداوند متعال
5. رجوع کنید به سیره ابن هشام، ج 2، ص 127 ، که این حادثه را نقل کرده و این قضیه .( سوره نساء، آیه 157 ) « بر آنها مشتبه شد
اجماعی است. 6. گفته می شود قانون از حیث اینکه قانون است بایستی فراگیر باشد و تصور تعطیلی و از کار افتادگی در آن راه
نیابد در حالیکه خود می دانند گاهی قانون با قانون دیگري از کار می افتد مثل قانون جاذبه که ایجاب می کند همه چیز به مرکز
زمین جذب شود در حالیکه در گیاهان آب از ریشه به طرف بالا می رود و البته این از خواص مویرگهاست که خود یک قانون
، ص 259 و 299 ،« فلسفتنا » القرآن محاولۀ لفهم عصري از دکتر مصطفی محمود. 7. شهید صدر در کتاب » دارد. رجوع شود به کتاب
ص 282 به بعد مراجعه شود. 9. براي توضیح بیشتر درباره این نظریه به « فلسفتنا » در این زمینه مفصلا بحث کرده است. 8. به کتاب
مراجعه کنید ;شهید صدر در آنجا به کشف مهمی راجع به نظریه شناخت، دست یافته است. « الاسس المنطقیه للاستقراء » کتاب
نظریهپردازي درباره آینده جهان و جهان آینده - 2
قسمت دوم محمد صادق امۀ طلب اشاره: قسمت اول مقاله حاضراختصاص به نقد و بررسی دیدگاههاي سه تن از نظریه پردازان
آینده جهان و جهان آینده داشت. نقد و بررسی دو » در زمینه ،« آلوین تافلر » مارشال مک لوهان و »،« فرانسیس فوکویاما » غربی ;یعنی
دیدگاه اول درقسمت پیشین انجام گرفت و در موردمشخصات دیدگاه سوم نیز تا حدودي صحبت شد. در این قسمت از مقاله ابتدا
بیان شده ودر ادامه ایرادات وارد بر این نظریه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تافلر برخی از ویژگیها را « تافلر » ابعاددیگري از نظریه
نظام جهانی از نوعی که با مفهوم رایج و کنونی آن متفاوت است، می » براي نظام جهانی در قرن بیست و یکم ذکرمی کند و آن را
خواند: 1. شناخته شدن پایان جنگ سرد غرب و شرق به عنوان نقطه آغاز این نظام جهانی سه پاره که ناشی از خیزش تمدنی تازه
صفحه 18 از 45
در زمین مبتنی بر تولیدثروت از طریق دانش است. 2. سر برآوردن دولت ملی (عنصراصلی نظام جهانی در قرون اخیر) بامرزهاي
سست که بر خلاف گذشته مفهوم کشور یکپارچه را ندارد، بلکه موجودیتی متفاوت مثل فدراسیونهاي قبیله اي یا دولتشهرهاي موج
. سومی خواهند داشت. (گذار از یک نظام جهانی مبتنی بر ملل به نظامی سه رده اي - موج اول و دوم و سوم -مبتنی بر کشورها.) 3
. قطبهاي تکنولوژي منطقه اي (مجمع الجزایر تکنولوژي پیشرفته) ایجاد می شود. 4 » ، در سومین و تازه ترین رده نظام مذکور
بازیگران اصلی نظام جهانی آینده،شرکتهاي بزرگ فرا ملی و نیز مذاهب جهانی از اسلام تا ارتدوکس روسی -که نفوذي رو به
افزایش دارند - خواهندبود. 5. علاوه بر دولتها، قطبهاي تکنولوژي،شرکتهاي بزرگ، و مذاهب بزرگ، واحددیگري نیز بسیار مهم
البته نظام .« صلح سبز » خواهد بود: سازمانهاي غیر دولتی که بعضی ازجنبشهاي سیاسی فرا ملی را نیز در برمی گیرد مثل سازمان
جهانی باز هم سه بخش می شود: در جوامع موج اولی سازمانهاي فرا ملی سست است یاوجود ندارد، در جوامع موج دومی بیشتر و
جامعه مدنی فرا ملیتی عضوند، » قویتر است، در جوامع موج سومی با شتاب بسیار فزونی می گیرد.البته تمام کسانی که در این
رفتاري بانزاکت یا دور از خشونت ندارند. 6. در نظام جهانی آینده، اجزاي آن درموج اول به دلیل اقتصاد تک محصولی و غیر
متنوع، داراي پیوستگی و ارتباطکمی با دیگران هستند و کشورهاي موج دوم به علت پیچیده تر بودن اقتصاد و ساختار اجتماعی
شان، پیوندهاي متنوع تري با جهان خارج دارند، ولی موج سوم، کشورهاي برخوردار از تکنولوژي پیشرفته را به سوي پیوستگی
بیش از حد و اندازه پیش می راند. 7. شتاب و تندي تغییر هم در جوامع کشاورزي از همه کندتر، در جوامع صنعتی تا حدي تندتر و
در جوامع درحال گذار به اقتصادهاي موج سومی،سرعتهاي الکترونیکی دارد. (سرعت مذاکره در تجارت تا تغییرات سیاسی
ونوآوري تکنولوژي و سایر متغیرها.) 8. در کشورهاي موج اول، زمین،انرژي، آب (براي آبیاري)، سوخت،مواد غذایی (در زمان
قحطی)، حداقل سود و بازار فروش، از ضروریات ادامه حیات است. کشورهاي موج دوم به دلیل ویژگی اقتصادشان نیاز به انرژي
فرا ملت هاي موج سوم از ضروریات زندگی فوق عمدتابه انرژي و مواد غذایی » زیاد و مواد اولیه فراوان و بازارصادرات دارند. اما
نیاز دارند وعلاوه بر آن به دانش قابل تبدیل به ثروت (دسترسی به بانکهاي اطلاعاتی و شبکه هاي ارتباطی دوربرد در سطح
جهانی) نیازمندند. بعلاوه براي فراورده ها و خدمات مخصوص خود(هوشمندانه) که عمدتا در زمینه اطلاعات و نرم افزار و برنامه
آلوده نشده موج » ریزي ومدیریت و تحقیقات است، به بازار و نیزسیستم محافظ در برابر سرقت احتیاج دارند. همچنین از کشورهاي
اول می خواهند که براي خیر جهان طبیعت خود را حتی به بهاي توسعه اقتصادي نیافتن، حفظکنند! این نیازهاي متفاوت سه
منافع ملی شده و ممکن است درآینده موجب تنشهاي سختی بین کشورها شود. » قسمتی،موجب تفاوت در برداشتهاي اساسی از
همسنگی که » (البته هنوز روشهاي موج سومی براي صلح، شناخته نشده اند.) 9. در نظام جهانی آینده، سیاست توازن قدرت براي
تدبیري بود براي جلوگیري از اقتداربیش از حد یک کشور در عرصه بین الملل، پایان یافته و در ابتداي کار (لحظه بحرانی) بجاي
تاثیر تصمیم گیري عقلانی، بیش از همیشه آماده اثرپذیري از شانس و تصادف است و پیش بینی رفتار کشورها سخت تر می
شود.اجزاي این سیستم پیوسته دستخوش افت و خیز (در برابر نفوذ خارجی،تغییر بهاي نفت، اوج گیري ناگهانی تعصب دینی، به هم
خوردن همسنگی تسلیحات و غیره) بسیار حساس هستند و ثبات ندارند، جنگهاي کوچک در آنها ممکن است دامنه اي بسیاروسیع
پیدا کنند. ( 1) به هر حال از نظر تافلر خصوصیت جهان آینده، پیوند انقلابی جدید میان دانش، ثروت و جنگ است. ( 2) تافلر
قدرت اقلیت که » .1 ( اصول بنیادین حکومتهاي موج سومی را (که دموکراسی در آنهاحاکم است) سه اصل مهم زیر می داند: ( 3
است، مطرح می شود ومخالف همه فرضیات مرسوم ما درمورد رابطه « انبوه گرا » در برابر حکومت اکثریت در موج دوم در همه چیز
حکومت اکثریت با عدالت اجتماعی است و راي گیري را هم راه رسیدن به آن نمی داند. بلکه دموکراسی موج سومی به وسیله
دموکراسی نیمه مستقیم (یعنی انتقال از اتکا بر نمایندگان، به مرحله اي که در آن » . تکنولوژیهاي موج سومی ایجاد می شود. 2
خودمان نماینده خودمان باشیم ;.)در این مرحله طبعا قدرت پارلمانها و کنگره ها ومجالس قانونگزاري حذف یا تضعیف و
صفحه 19 از 45
توزیع تصمیم گیري به معنی ازبین بردن موانع تصمیم گیري وواگذاري آن به عهده افراد ذي حق و » . دولتهاکوچکتر می شوند. 3
ذي صلاح نه فقط در محل یا در سطح ملی،بلکه براي تصمیم گیري و اقدام همزمان در بسیاري از سطوح حتی فرا ملی، که سبب
تمرکز زدایی خواهد شد و موجب ازدیاد نخبگان یا استفاده از آنهامی شود، زیرا توان تصمیم گیري گروههاي قدیمی حاکم در هم
شکسته ولازم است که نخبگان و خرده نخبگان جدیدي در راس امور و بر مسندتصمیم گیري قرار گیرند (تحت نظرنخبگان انسجام
دهنده یا تکنیسینهاي قدرت.) ( 4) از این سه اصل نباید نتیجه گرفت که خاستگاه فکري تمدن موج سومی غیر از تمدن موج دوم
است. ظاهرا این دو در این جهت مشترك بوده واز تمدن کشاورزي متمایزند. اندیشه هاي جدیدي که مبناي موج دوم بودندعبارتند
جدایی کلیسا و دولت (دین و Secularism), از: اندیشه ترقی، حقوق فردي،قرارداد اجتماعی روسو، دنیاگرایی(سکولاریزم
سیاست)، و این اندیشه بدعت آمیز که رهبران باید به جاي مشیت الهی با اراده مردم انتخاب شوند. ( 5) او نماد تمدن کشاورزي را
کج بیل ونماد تمدن صنعتی را خط مونتاژ و نمادتمدن فرا صنعتی را کامپیوتر می داند. از نظر او این سه تمدن در نقاط مختلف
جهان با هم برخورد خواهند داشت، چه به شکل جنگ و خشونت و چه مبارزه منفی و اشکال دیگر برخورد. ( 6) شکل آینده جهان
ي پال کندي. برخی از « زوال وانحطاط آمریکا » پایان تاریخ فوکویاما است و نه » را این برخورد تمدنهاتعیین خواهند کرد که یقینا نه
نتایج مهم دیدگاه تافلر ازاین قرار است: 1. از آنجا که تمرکز دانش و آگاهی واطلاعات و عملیات با آن در غرب است،محور
عمده قدرت در آینده هم غرب خواهد بود. 2. کشورهایی مثل کره جنوبی و چین می توانند در آینده قدرت فراوانی کسب کنند.
3. فاصله دارندگان دانش و آگاهی بامحرومان از آن، روز به روز بیشتر وعملا غیرقابل پرکردن می شود. لذاکشورهاي توسعه نیافته
باید با واقع بینی، حد ترقی خود را بر اساس میزان ترقی اطلاعاتی ممکن الوصول تعیین کنند. 4. چون صاحبان قدرت فردا،
دارندگان دانش و آگاهی و توان اطلاعاتی فراوان امروز هستند، پس می توان نقشه سیاسی آینده دنیا را ترسیم کرد. 5. دموکراسی
لیبرال با همه اشکالات عملی خود، بهترین راه و رسم زندگی اجتماعی است. توان اطلاعاتی غرب به نحو طبیعی دخالت آنها را در
یک جمع واحد میسر بلکه ضروري کرده است.پس دنیاي لیبرال باید خطر بنیادگرایی را جدي گرفته و تلاش کند از همه امکانات
براي جهانشمول کردن ارزشهاي لیبرال (یکسان سازي) استفاده کند و در این صورت، دنیاي آینده که دنیایی با محوریت اطلاعات
. هست، داراي نظم و همگونی خواهدشد. ( 7) اما نظریه تافلر هم علی رغم طمطراق ظاهري، مشکلاتی بنیادین دارد از این قرار: 1
دیدگاه مبتنی بر استنباطی مارکسیستی از همه ساحتهاي وجودانسانی است ;زیرا تمامی نظریه براساس شیوه تولید و ابزار تولید است
وتمام امور فرهنگی، اجتماعی، سیاسی،جنگ و صلح و خلاصه همه تحولات حول همین محور تفسیر شده است.فقط براي آینده
جهان به جاي جامعه اي بی طبقه، جهانی داراي سه طبقه پیشنهاد شده است. حتی در کوچکتر وکم اهمیت تر شدن دولت
(حاکمیت اقلیت) و دموکراسی نیمه مستقیم نیزردپایی از مارکسیسم وجود دارد.مدتهاست که پنبه مارکسیسم زده شده است و
علاقه مندان می توانند به کتابهاي فراوانی در نقد علمی و عملی آن مراجعه کنند. البته خود تافلر اتهام مذکور را رد می کند، او
هرچند درجوانی مارکسیست بوده است، ولی ادعا می کند که سوسیالیسم وسرمایه داري هر دو زاده عصر صنعت بوده و به پایان
2. در این دیدگاه فرض بر این است که اندیشه هایی که مبناي تبدیل جوامع کشاورزي به صنعتی (موج ( عمر خود رسیده اند. ( 8
اول به دوم) بودند، بالضروره در تمدن موج سوم نیز رایج خواهد بود که اولاضرورتا هر تحولی در جهت صنعتی شدن در جوامع
مختلف از چنان اندیشه هایی آغاز نمی شود، بلکه آن اندیشه ها پاسخهایی بود از سوي جوامع اروپایی به معضلات لاینحلی که بین
عدالت اجتماعی - دین ;و علم - دین;و رفاه مادي - دین و مشارکت (اراده مردم) - دین (مشیت الهی ;)و خلاصه پیشرفت مادي -
دین در آن جوامع وجود داشت. اگر در جامعه اي چنین معضلاتی نباشد، پیشرفت صنعتی او بامبادي فکري دیگر شروع شده و
طبعااگر هم به موج سوم برسد، آن موج سوم موجی خواهد بود با جوهره اي متفاوت از جهان صنعتی غرب وضرورتا غیر از موج
سوم آقاي تافلر. لذا از عمده ترین اشکالات ایشان نادیده گرفتن امواج رو به تزایدمعنویت گرایی و دین گرایی و نفرت ازلذت
صفحه 20 از 45
مادي حتی در درون غرب موج سومی و موج دومی (ترکیبی) است. تحولاتی که مسیحیت انقلابی آمریکاي لاتین و بنیادگرایی
اسلامی ومسیحیت ارتدوکس از سر می گذرانند،با وجود اهمیتش مورد کم توجهی وي واقع شده است. 3. در تمدن موج سوم
آنچنان که ایشان می گوید، باز هم مصرف گرایی روزافزون و راحت تر رواج و رونق بیشتر می یابد. چنانکه بررسی کرده ایم،
غرب هم اکنون دچاروارونگی مدنی در پاسخگویی به نیازهاي مختلف بشر است و بحرانهاي اصلی آن ناشی از مسکوت گذاردن
انگیزشهاي عالی انسانهاست. چگونه ممکن است این راه ادامه پیدا کند؟ آیا در تمدنهاي موج سوم انسانهابه موجودي با هویت
دوگانه حیوانی شریر و شهوتران و ماشینی هوشمند وبی عاطفه تبدیل می شوند؟ و آیا این امردر کشورهاي موج سوم (یامجمع
الجزایر آن) منجر به تحول انقلابی خواهد شد؟ و در آن صورت درچه جهتی؟ آیا این احتمال جدي نیست که تحولات انقلابی
کنونی هنوز مطلع برخورد جهان با آن موج سوم است وآیا هرچه آن موج قدرت بگیرد این تحولات، جدي تر و قدرتمندتر وخشن
تر نخواهد شد؟ نه آقاي تافلر و نه ما پاسخ قطعی این را نمی دانیم، ولی مادر این مجموعه سعی کردیم با تکیه برپیشگوییهاي
متقارن و متناظر اخبارآخرالزمان با حوادث کنونی جهان به پاسخی از آن دست یابیم. 4. تافلر اذعان دارد که بخش عظیمی ازجهان
در حالت موج اول و دوم باقی می مانند. عامل دین (مذهب) براي به تحرك واداشتن آنها علیه موج سوم نادیده گرفته شده است
(یا اینکه وي معتقد است کنترل اطلاعات وجنگ افزار الکترو - لیزري براي کنترل آنها کافیست؟!)، برخی از دین شناسان، ادیان را
به مذاهب محافظه کار، مقاومت، انقلاب، و ضدانقلاب تقسیم می کنند و معتقدند یک مذهب مقاومت به سه شرط تبدیل به
مذهب انقلاب می شود: اول. شرایط عینی درون جامعه (مالی،اقتصادي، سیاسی، پزشکی، غذایی،نظامی و غیره) باید رو به وخامت
گذاشته باشد. دوم. مذهب مقاومت باید تئوري سیاسی مشروع تازه اي را تعمیم دهدکه بتواند حق گروه حاکم را در اشغال جایگاه
ویژه، و حق محافظه کار را دردیکته کردن ارزشهاي هنجاري تکذیب کند. سوم. مذهب مقاومت باید بر انزواي خود چیره شود،
فعالانه شروع به گرفتن نیروي تازه کند، و پیروان جدیدي از اقشار مختلف جامعه که قبلاعضو آن نبوده اند فراهم کند. ( 9) دقت در
جهان پیرامونمان معلوم می کند که آیا در این سه شرط در حال وقوع واقعا موج سوم پیروزخواهد شد؟ 5. تافلر با این توجیه که
نظام آینده جهان داراي وضعیتی سیال ونامشخص خواهد بود، تلاش می کند ازمحک اصول و قوانین حاکم بر روابطبین الملل و
سایر علوم بگریزد. در حالی که آن نظام هم در هر وضعیت که باشد،به هر حال نوعی از قوانین بر تحولات آن حاکم خواهد بود.
در شماره آینده به نقد دیگردیدگاههاي غربیان درباره آینده جهان می پردازیم. پی نوشتها: 1. ر. ك: تافلر، آلوین و هایدي، جنگ
3. درباره . 2. همان، ص 334 .321- و پادجنگ (زنده ماندن در سپیده دم سده بیست و یکم)، ترجمه مهدي بشارت، صص 33
جوامع فرا صنعتی و ساختار اجتماعی آن می توان گفت که با گسترش مناسبات اجتماعی ورشد علمی و فنی و نهایتا شیوه تولید
و ظهورخصایص و نهادها و Postmodernism ) جوامع پیشرفته صنعتی و آغاز عصر فرا صنعتی و مابعدتجدد (پست مدرنیسم
روابط جدیدي چون تکنولوژي پیشرفته، اتوماسیون فرایند تولید در کنارسیبرناسیون (علم اطلاع و کنترل) و رواج کامپیوترو
آدمکهاي ماشینی (روبوتها)، جایگزینی انرژیهاي جدید، ورود به عصر صدور اندیشه ها، تفاوت قشربندي اجتماعی با ظهور طبقات
متوسط جدید، تفکیک ظاهري قدرت و مالکیت، رشد مشارکتهاي سیاسی و احزاب و اصناف سیاسی و اقتصادي براي احقاق
حقوق کارگران و تفکیک تنشها وتضادهاي سیاسی و صنعتی، پیدایش دولت رفاهی،گسترش تامین اجتماعی و پی ریزي اصول
جدیددموکراسی و غیره، به تدریج نظریات یکسویه ومستقیم اقتصادي و اجتماعی دستخوش تحولات وتغییراتی گردید که باعث
نظریه هاي همگرا یا تلفیقی شد که می کوشد با تلفیق و ترکیب و اصول قطعی ابعادمختلف » پیدایش جریان جدیدي تحت عنوان
پدیده هاي اجتماعی و قشربندیهاي اجتماعی را شناسایی کرده و به صورت نظریات جدید درآورد. در این مورد ر. ك: علی
، جامعه فراصنعتی و نظریات تلفیقی در قشربندي اجتماعی ، ماهنامه اطلاعات سیاسی - اقتصادي،بهمن و اسفند 1373 » ، طایفی
4. ر. ك: تافلر، الوین .136 - 120 و فروردین و اردیبهشت 1374 ،شماره هاي 91 و 92 ، صص 41 - شماره هاي 89 و 90 ، صص 24
صفحه 21 از 45
5. همان، .120- و هایدي، به سوي تمدن جدید(سیاست در موج سوم)، ترجمه محمدرضا جعفري،تهران، سیمرغ، 1374 ، صص 35
8. ر. ك: تافلر، .273- 7. لاریجانی، محمدجواد، کاوشهاي نظري درسیاست خارجی، ص ص 4 .42- 6. همان، صص 4 . ص 41
9. ر. ك: لینکن، بروس، . 113- آلوین، ورقهاي آینده، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران، بهنشر، تیر 1364 ،صص 139
یادداشتهایی در راستاي یک تئوري مذهب و انقلاب ، ترجمه حمید عضدانلو،ماهنامه اطلاعات سیاسی - اقتصادي، مهر وآبان »
.22- 1374 ، شماره 97 و 98 ، صص 8
ایرانیان و نقش آنان در دوران ظهور - 2
قسمت دوم علی کورانی ترجمه: عباس جلالی اشاره: نویسنده در قسمت اول مقاله حاضر، پس از ذکر برخی از آیات قرآن،
روایاتی را که در آنها به ایرانیان به عنوان مصداق این آیات اشاره شده، مورد بررسی قرار دادند. اینک در ادامه این مطلب، آیه اي
دیگر مورد بررسی قرار گرفته و پس از آن تعدادي از روایاتی که در آنها به ستایش ایران پرداخته شده، بیان می گردد. 3. در تفسیر
کلام خداي بزرگ: وقضینا الی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الارض مرتین و لتعلن علوا کبیرا. فاذا جاء وعداولهما بعثنا علیکم
تورات که دوبار »، عبادا لنااولی باس شدید فجاسواخلال الدیار و کان وعدا مفعولا. ( 1) به بنی اسرائیل اعلام نمودیم در کتاب
درزمین فساد و سرکشی بزرگی خواهید کرد، پس چون وعده یکی از آنها(فساد) برسد. بندگانی از خودرا که داراي قوت و
نورالثقلین » نیرومندي شگرفی هستند به طرف شمامی فرستیم تا در همه جا جستجو کنند واین وعده اي انجام شده است. در تفسیر
از امام صادق،علیه السلام، نقل شده است که فرمود: « بعثنا علیکم عبادا لنا اولی باس شدید » روضه کافی درباره تفسیر آیه شریفه » از
آنان کسانی هستند که خداوندتبارك و تعالی قبل از ظهور قائم،علیه السلام، آنها را برمی انگیزد وآنان دشمنی از آل پیامبر، صلی
عیاشی در تفسیر خود ازامام باقر، علیه السلام، روایت کرده که » الله علیه وآله، را فرانمی خوانند مگر اینکه او را به قتل می رسانند. و
را قرائت می کردند، سپس فرمودند: او قائم، علیه السلام، و یاران اویندکه « بعثناءعلیکم عبادا لنا اولی باس شدید » حضرت آیه شریفه
روایت شده که روزي امام صادق، علیه السلام،آیه شریفه فوق را قرائت « بحارالانوار » داراي قوت و نیروي زیادمی باشند. و در
آن حضرت درپاسخ سه مرتبه «؟ فدایت شویم اینهاچه کسانی هستند » : کردند ;دراین هنگام یاران آن حضرت ازایشان پرسیدند
2) بررسی روایات: اما روایاتی که از طریق شیعه و سنی در ستایش ایرانیان و نقش ) « به خداسوگند آنان اهل قم هستند » : فرمودند
مبارزه بااعراب، براي بازگشت به » آنان در به دوش کشیدن درفش هدایت اسلام وارد شده، بسیاراست، از آن جمله اند: 1. روایت
معتزلی درشرح نهج البلاغه نقل کرده است که: روزي اشعث بن قیس نزدامیرمؤمنان، علیه السلام، آمد و از « ابن ابی الحدید » « اسلام
میان صفوف جماعت گذشت تا خود را به نزدیکی حضرت رساند، بعد رو به آن بزرگوار کرده و گفت: اي امیرمؤمنان این سرخ
رویان (ایرانیان) که اطراف شما را گرفته و نزدیک شما نشسته اندبر ما چیره شده اند. در این لحظه که حضرت کاملا سکوت
صعصعۀ بن صوحان ، یکی از » فرموده و سر رابه زیر افکنده و با پاي خود آرام به منبر می کوبید (یعنی اشعث چه گفتی) ناگهان
یاران باوفاي حضرت، گفت: ما را با اشعث چه کار؟امروز امیرمؤمنان، علیه السلام،درباره اعراب مطلبی را می فرماید که همیشه بر
سر زبانها خواهد ماند وفراموش نمی گردد، سپس حضرت پس از درنگی اندك، سر را بالا گرفته وفرمود: کدام یک از این شکم
پرستان بی شخصیت مرا معذور می دارد و حکم به انصاف می کند، که برخی از آنهامانند الاغ در رختخواب خود می غلتد
ودیگران را از پند آموختن محروم می سازد! آیا مرا امر می کنی آنان(ایرانیان) را طرد کنم؟ هرگز طردنخواهم کرد. چون در این
صورت اززمره جاهلان خواهم بود. اما سوگندبه خدایی که دانه را شکافت وبندگانش را آفرید حتما شما را براي برگشت مجدد به
آیین تان سرکوب می کنند همانگونه که شما آنان(ایرانیان) را در آغاز، براي پذیرش این آیین سرکوب نمودید. ( 3) اشعث بن
قیس رئیس قبیله بزرگ کنده ، از سران منافقین و از جمله کسانی بوده که در قتل امیرمؤمنان، علیه السلام، شرکت داشت و دختر
صفحه 22 از 45
جعده نیز همسر امام مجتبی،علیه السلام، بود که آن حضرت رابوسیله زهر مسموم نمود و پسرش محمدبن اشعث از جمله افرادي » او
بوده که در به شهادت رساندن سیدالشهدا حضرت حسین بن علی،علیه السلام، سهیم بوده است. به گفته روایت، اشعث در صف
آخر نمازگزاران آنگونه که آداب مسلمانهاست ننشست، بلکه صفهارا شکافت و گردنهاي نمازگزاران رااین طرف و آن طرف زد
تا در صف اول نماز بگزارد، همینکه به قسمت جلو رسید گروه انبوهی از ایرانیان را دید که اطراف منبر امیرمؤمنان،علیه السلام،
گرد آمده اند. اشعث باقطع کردن خطبه و سخنرانی حضرت، با صداي بلند، آن بزرگواررا مخاطب ساخت: اي امیر مؤمنان!این سرخ
رویان بر ما چیره شده اند.البته سر اینکه تعبیر به سرخ رویان کرده این است که عربها رنگ سبز رااگر زیاد باشد سیاه می گویند به
یعنی سرزمین سیاه می نامند. از این رو ازسفید « ارض سواد » همین جهت در اثر سرسبزي وبسیاري نخل خرمادر عراق، آن کشور را
نیز تعبیر به سرخ می کنند.بدین جهت عجم (ایرانیان) را چون سفیدپوست هستند، سرخ رویان و یافرزندان سرخ رویان می گویند.
اما اینکه امیرمؤمنان،علیه السلام، مکرر با پاي مبارکش به منبر زد، شاید به این خاطر بود که می خواستند با این کار خود به اشعث
صعصعۀ بن صوحان عبدي که از یاران » بگویند: تو چه می گویی؟ درواقع می خواستند با سکوت خودپاسخ او را بدهند. اما
برگزیده آن حضرت بود. اهمیت قضیه را درك کرد که منظور اشعث طرح خلافت مسلمانهاست که از ارزشهاي دنیوي است و باید
ویژه اعراب وامثال آنان باشد. و سزاوار نیست مسلمانهاي جدید و سفیدپوست(ایرانیان) اطراف حضرت جمع شده باشند و از اشعث
به آن بزرگوارنزدیکتر باشند. وانگهی صعصعۀ عارف به آن موازین اسلامی بود که امیرمؤمنان، علیه السلام، به آنهاملتزم است. با
ما رابا » توجه به این شناخت صعصعۀ می دانست که جواب امام،علیه السلام، به اشعث کوبنده خواهدبود. از این رو صعصه با جمله
او را سرزنش کرد که چنین نعره عشیره اي ونژادپرستانه را بر ضد ایرانیان سرداد. که امام، علیه السلام، پس «؟ اشعث چه کار
ازسکوتی طولانی سرش را بالا گرفت اما نه اینکه به اشعث نگاه کند وجوابش را بدهد بلکه از او روي گردانیده مسلمانان را مورد
خطاب قرار داد که: چه کسی مرا معذورمی دارد؟ چه کسی به انصاف حکم می کند درباره من، از این افرادبی شخصیت که یکی
از آنان که نه داراي اندیشه است و نه هدف بلکه انسانی کودن و پرخواب وشهوتران است که با لولیدن دررختخواب از ناز و نعمت
و پرخوري و شکمبارگی مانند حیوان، به بی شخصیتی و کسل بودن و تنبلی خود اکتفا ننموده، بلکه دیگران را نیزاز آموختن
معارف دین محروم می کند و آنان را مورد طعنه قرارمی دهد زیرا آنان (ایرانیان)قلبهایشان متوجه علم و اهل دانش بوده و اطراف
امام و پیشواي خود ومنبر وي گرد می آیند. اي اشعث! آیا مرا امر می کنی که آنان را طرد کنم آنگونه که گروهی مرفه از
افرادي که اطراف تو را گرفته و از تو » : طرفداران حضرت نوح،علیه السلام، چنین درخواستی را ازاو نمودند و بدو چنین گفتند
بلکه اي اشعث!پاسخ من به تو همان پاسخ پیامبرخدا حضرت نوح، علیه ،« پیروي می کننند جز اراذل و اوباش وبی اندیشه ها نیستند
من آنان را طرد نخواهم کرد چون دراین صورت از جمله » : السلام، به افراد پست و بی شخصیت قوم خودش می باشد که فرمود
سپس مولاي متقیان، علیه السلام- با سوگندهایی که پیامبر اسلام،صلی الله علیه وآله، از آینده کسانی که «. جاهلان خواهم بود
اطراف منبر او حلقه زده بودند وطرفدارانش [خبر داده بود] - گفتارخود را به پایان برد مانند فقره اي ازخطبه گذشته که فرمود:
سوگند به خدایی که دانه راشکافت و موجودات زنده را آفرید،البته آنان شما (اعراب) را براي اینکه به آیین اسلام برگردید
سرکوب می کنند آنگونه که شما در اوایل، آنان(ایرانیان) را می زدید تا داخل در دین اسلام شوند. این مطلب دلالت دارد که
وعده الهی بزودي در بین اعراب محقق می شود و آنان از دین روبرمی گردانند و خداوند فرس(ایرانیان) را جایگزین آنها می
نمایدکه مانند آنان عرب زبان نیستند... ودلالت دارد که پیروزي اسلام در این مرحله از ایران آغاز شده و به طرف قدس ادامه می
احمد بن حنبل ازپیامبر، صلی » این روایت را « شیران بی فرار » یابد و مقدمه براي ظهور حضرت مهدي، علیه السلام،است. 2. روایت
الله علیه وآله، نقل کرده که آن حضرت فرمود: نزدیک است که خداوند متعال،اطراف شما را از عجم پر نماید، آنان چون شیرانی
ابونعیم » هستند که اهل فرارنیستند طرفهاي درگیر و دشمنان شمارا می کشند و از غنیمتهاي شمااستفاده نمی کنند. ( 4) این روایت را
صفحه 23 از 45
از » نقل کرده است، الا اینکه او به جاي عبارت « عبدالله بن عمر » سمرة بن جندب و » حذیفه و » در کتاب خودش به چند طریق از
حافظ » این روایت را نیز « گوسفندان سیاه و سفید » 3. روایت ( آورده است. ( 5 « استفاده می کنند » « غنائم شما استفاده نمی کنند
ابو یعلی » و « ابوبکر » و « مطعم بن جبیر » و « نعمان بن بشیر » ابوهریره و از مردي از صحابه واز » ابونعیم در کتاب خود به چند طریق از
حذیفه یمانی از پیامبر،صلی الله علیه وآله، نقل کرده است که عبارت حدیث، از حذیفه می باشد: پیامبر، که درود و سلام خدا بر » و
اوباد، فرمود: امشب خواب دیدم گوسفندانی سیاه پشت سرم درحرکت اند، سپس گوسفندان سفیدي به آنها پیوستند، به طوري که
دیگرگوسفندان سیاه را ندیدم، ابوبکر گفت:این گوسفندان سیاه اعراب هستند که از شما پیروي می کنند و گوسفندان سفید عجم
هستند که از شما پیروي می کننند و آنقدر تعداد آنان زیادمی شود که عربها در بین آنها دیده نشده و به شمار نمی آیند، پیامبر، که
درود و سلام خدا بر او باد، فرمود:درست است فرشته وحی هم چنین تعبیر کرده است. ( 6) در روایات ابو نعیم عبارات گوناگونی
است که تعبیر ابوبکر درآنها نیست و در برخی از آن روایات آمده است که پیامبر،صلی الله علیه وآله، در خواب دید که گوسفندان
ایرانیان، طرفداران اهل » سیاهی را آب می دهد که گوسفندان سفید بسیاري نیز به طرف ایشان روي آوردند... تا آخر. 4. روایت
ابن عباس نقل کرده و گفته است: نزد پیامبر، صلی الله علیه وسلم،صحبت از » حافظ ابونعیم این روایت را درکتاب یاد شده از « بیت
عجم، مورد » 5. روایت ( فارس ها به میان آمد،حضرت فرمود: فارس ها (ایرانیان)طرفداران و دوستداران ما اهل بیت هستند. ( 7
ابوهریره روایت کرده که گفت: نزد پیامبر، صلی الله علیه وسلم،سخن از » این روایت را نیز ابونعیم درکتاب خویش از « اعتمادپیامبر
( موالی و عجمها به میان آمد،حضرت فرمود: سوگند به خدا من بیش از شما (و یا بیشتر از بعضی از شما)به آنها اعتماد دارم. ( 8
ترمذي در کتاب خود آورده است ( 9) ، البته لفظ عجمها در اینجا اعم از عجم (ایرانی) است و شامل » قریب به همین مضمون را
ابونعیم در کتاب خود، «؟ آیا مردم، کسانی جزفارسیان و رومیان اند » غیرعرب از عجم، مانند ترکان وغیرآنها نیز می شود. 6. روایت
این روایت را از ابوهریره نقل کرده که پیامبر،صلی الله علیه وسلم، فرمود: امت من آنچه را که امتهاي گذشته ونسلهاي قبل از آنان
گرفته اند وجب به وجب و متر به متر خواهند گرفت. گفته شد: یا رسول الله همانگونه که فارس و روم انجام دادند؟ حضرت
فرمود:مردم کدامند غیر از فارسها ورومیان؟ ( 10 ) این روایت، به حقیقتی از تاریخ تمدن اشاره دارد و آن اینکه فرس(عجم) و
رومیان یعنی غربی هامرکز ثقل تمدن بشریت را در تاریخ تشکیل می دهند و ما در زمان خود،شاهدیم که هیچ ملتی مانند
فرس(ایرانیان) بر سر تمدن، طرف درگیر،با غربیها نیست. ادامه دارد ماهنامه موعود شماره 12 پی نوشتها: 1. سوره اسراء ( 17 )، آیه
4. ابن حنبل، احمد، . 3. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20 ، ص 284 . 2.المجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،ج 60 ،ص 216 .7-4
.8 . 7. همان، ص 11 .10- 6. همان، ص 8 . 5. ابو نعیم الاصفهانی، احمد بن عبدالله، ذکراخبار اصبهان، ص 13 . مسند، ج 5، ص 11
. 10 . ابونعیم الاصفهانی، احمدبن عبدالله، همان، ص 11 . 9. الترمذي، ابو عیسی محمد بن عیسی، سنن، ج 5،ص 382 . همان، ص 12
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
پس از این انقلاب چه تحولاتی درجهان رخ میدهد، و قیام عدالتگسترمهدوي چه آثاري در زندگانی بشر بهجا میگذارد؟
هنگامی که قائم ما قیام میکند دورانبرابري و برادري فرا میرسد در آن زمانیک مسلمان آنچه نیاز داشته باشد، ازجیب برادر
مسلمانش برمیدارد و اومانع نمیشود. محسن نامدارزاده اشاره: درباره امام عصر، علیهالسلام،و انقلاب جهانی آن حضرت
پرسشهايمختلفی مطرح است، از جمله اینکه: پس از این انقلاب چه تحولاتی درجهان رخ میدهد، و قیام عدالتگسترمهدوي چه
آثاري در زندگانی بشر بهجا میگذارد؟ آنچه در زیر خواهد آمد، اشارهمختصري استبه برخی از آثاري کهدر روایات براي قیام
موعودآخرالزمان برشمرده شده است. اولین اثر: ثروت به طور مساويتقسیم میشود، اولین ثمره عدالت ایناست که ثروتها به طور
مساويتقسیم خواهند شد. هنگامی که بهواسطه ظهور امام زمان، علیهالسلام،دنیا پر از عدالتشد، در نتیجهثروتهاي جهان به طور
صفحه 24 از 45
مساويتقسیم خواهند شد چنانچه حضرتامام محمدباقر، علیهالسلام، فرمودند: اذا قام مهدینا اهلالبیت، قسمبالسویۀ و عدل فی
الرعیۀ ( 1) . چون قائم ما اهل بیت قیام کند، ثروترا به طور مساوي تقسیم میکند و عدالترا در میان مردم پیاده میکند. دومین
اثر: رضایت و خشنوديهمگانی. رسول اکرم،صلیاللهعلیهوآله، میفرمایند: فیفرح به اهل السماء و اهلالارض و الطیر و الوحوش
والحیتان فی البحر ( 2) . ساکنان آسمان، مردم روي زمین،پرندگان هوا، درندگان صحراها و ماهیاندریاها همه و همه از او خشنود
خواهندشد. سومین اثر: فقر و بینوایی ریشه کنخواهد شد. در پرتو عدالتحضرتبقیۀالله، علیهالسلام، عموم مردم،غنی و بینیاز
خواهند شد. چنانچه درحدیث آمده است: لیاتین علی الناس زمانیطوف الرجل فیه بالصدقه منالذهب ثم لا یجد احدا یاخذها منه
3) . زمانی براي مردم پیش میآید کهانسان صدقات از طلا را با خود برمیدارد;تا آنها در راه خدا انفاق بکند، ولینیازمندي را )
پیدا نمیکند که این صدقه راقبول کند. چهارمین اثر: همه مردم در امنیتبهسر خواهند برد. چهارمین اثرعدالتحکومت امام
زمان،علیهالسلام، امنیت عمومی است.چنانچه امیرالمؤمنین میفرمایند: و لذهبت الشحناء من قلوبالعباد و اصطلحت السباع والبهائم،
حتی تمشی المراة بینالعراق الی الشام لا تضع قدمیهاالا علی النبات و علی راسها زنبیللا یحیجها سبع و لا تخافه ( 4) . دشمنیها از
دلها زدوده میشود،درندگان و چهارپایان با یکدیگر سازشمیکنند، یک زن طبقی بر سر گذارده ازعراق تا شام (از شرق تا غرب)
تنها سفرمیکند، همه جا قدم بر سرزمین سبز وخرم میگذارد و درندهاي او را نمیآزارد ودچار ترس و وحشت نمیشود. پنجمین
اثر: برکات آسمانی نازلمیشود. چنانچه در حدیث آمدهاست: لا تدخر الارض من بذرها شیئاالا اخرجته و لا السماء من قطرهاشیئا
الا صبهالله علیهم مدرارا ( 5) . زمین چیزي از بذرهاي خود را نگهنمیدارد، جز اینکه آن را بیرون فرستد وآسمان چیزي از باران
رحمتش را نگهنمیدارد جز اینکه سیل آسا بر بندگانخود فرو میریزد. ششمین اثر: همگی در رفاه به سرمیبرند. رسول خدا،
صلیاللهعلیهوآله، فرمودند: تنعم امتی فی زمنالمهدي لمینعموا مثلها قط ( 6) . امت من در زمان حضرت مهدي،علیهالسلام، آنچنان
متنعم میشوند کههرگز متنعم نشدهاند. هفتمین اثر: زمین گنجهاي پنهانخود را آشکار میکند. پیامبر اکرم،صلیاللهعلیهوآله، در
این زمینهمیفرماید: تامن البهائم و السباع وتلقیالارض افلاذ کبدها... امثالالاسطوانۀ من الذهب و الفضۀ ( 7) . چهارپایان در امان
باشند و درندگانسازش کنند. و زمین پارههاي جگرش(گنجهاي پنهان و با ارزش خود) را بیرونمیریزد... پارههاي جگر زمین
ستونهاییاز طلا و نقره میباشد. هشتمین اثر: دامها و چهارپایان زیادمیشوند. چنانکه در روایتی از ازپیامبر گرامی
اسلام،صلیاللهعلیهوآله، آمده است: یخرج فی آخر امتی المهدي;یسقیهالله الغیث و تخرج الارضنباتها و یعطی المال صحاحا وتکثر
و تعظم الامۀ ( 8) . در پایان امت من، مهدي، علیهالسلام،خارج میشود، خداوند با باران رحمتشاو را سیراب میکند، زمین گیاهش
رامیرویاند، ثروت را به طور مساويتقسیم میکند، و دام در جهان زیادمیشود و امت اسلام بزرگ و شکوهمندمیگردد. نهمین
اثر: رفع مزاحمتها و ایجادآسایش براي عموم مردم است.چنانچه امام محمدباقر، علیهالسلام،میفرمایند: وسع الطریق الاعظم و
کسرکل جناح خارج فی الطریق و ابطلالکنف و التازیب الی الطرقات ( 9) . راههاي اصلی را توسعه میدهد،بالکنهایی را که به
خارج جادهها آمده و ازدیگران سلب آزادي کرده است از بینمیبرند، ناودانهایی را که به کوچههامیریزد از بین میبرد. دهمین
اثر: پردههاي ظلمت کنارمیرود. امام صادق، علیهالسلام،دراینباره میفرمایند: ان قائمنا اذا قام اشرقت الارضبنور ربها و استغنی
العباد عنضوء الشمس و صار اللیل والنهار واحدا و ذهبت الظلمۀ ( 10 ) . چون قائم ما قیام کند، زمین به نورپروردگارش نورانی
میشود، و مردم ازنور خورشید بی نیاز میشوند و شب وروز یکی میشوند و تاریکی از بینمیرود. یازدهمین اثر: ایجاد برادري
ومواسات میان انسانهاست. چنانچهحضرت امام محمدباقر، علیهالسلام،میفرمایند: اذا قام القائم جاءت المزاملۀ ویاتی الرجل الی
کیس اخیه فیاخذحاجته لا یمنعه ( 11 ) . هنگامی که قائم ما قیام میکند دورانبرابري و برادري فرا میرسد در آن زمانیک مسلمان
. آنچه نیاز داشته باشد، ازجیب برادر مسلمانش برمیدارد و اومانع نمیشود. ماهنامه موعود شماره 12 پینوشتها: 1
.3 . 2. السیوطی، جلالالدین عبدالرحمن، الحاويللفتاوي، ج 2، ص 82 . المقدسیالسلمیالشافعی، عقد الدرر فیاخبارالمنتظر، ص 40
صفحه 25 از 45
5. الحاکمالنیسابوري، . 4. الکاظمی، السیدمصطفی، بشارةالاسلام،ص 236 . البخاري، اسماعیلبنابراهیم، صحیحالبخاري،ج 2، ص 136
. 6. الطبرسی، ابوعلیالفضلبنالحسن، اعلامالوري باعلامالهدي، ص 433 . ابوعبدالله محمد،المستدركعلیالصحیحین، ج 4، ص 514
9. المفید، محمدبنمحمدبننعمان، . 8. الصدر، السیدمحمد، تاریخ مابعدالظهور،ص 774 . 7. الحاکمالنیسابوري، همان، ص 514
11 . المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، . 10 . البحرانی، السید هاشم، المحجۀ فیما نزل فیالقائم الحجۀ، ص 185 . الارشاد،ص 365
. ج 52 ،ص 372
شرح دعاي ندبه
قسمت پنجم حاج شیخ عباسعلی ادیب اصفهانی فقتل من قتل و سبی من سبی واقصی من اقصی پس کشته شدند آن کسانی که
کشته?شدند و اسیر شدند آنان که اسیر شدند، واز وطن آواره شدند آن کسانی که آواره?شدند. دشمنان دین، اولاد
پیغمبر،صلی?الله?علیه?وآله، را سه دسته?کردند، یک دسته را مانند علی وحسن و حسین و سایر ائمه وسادات بنی?الحسن کشتند و
یک?دسته را مانند اهل بیت?سیدالشهدااسیر نموده شهر به شهر گردانیدندو دسته دیگر را از وطن آواره?کردند، حضرت امیر،
علیه?السلام،در نجف دفن شد و سیدالشهدا،علیه?السلام، در کربلا. و امام?موسی، علیه?السلام، و امام جواد،علیه?السلام، در
کاظمین و امام?رضا، علیه?السلام، در خراسان وامام علی?النقی، علیه?السلام، و امام?حسن عسکري، علیه?السلام، درسامرا دفن
در مسجدجامع شام و به قولی در ? « منهال بن عمر طایی » . شدند ;و امامزادگان وسادات از ترس دشمنان متفرق دربلاد گردیدند
بازار، کنارخرابه خدمت?حضرت?زین?العابدین، علیه?السلام، رسید،دید به عصا تکیه داده و ساقهاي?پاي او مانند دو نی، ضعیف
و باریک?شده و خون از او می?ریخت و رنگ?آنحضرت زرد گردیده ;عرض کرد:چگونه صبح کردید؟ فرمود: چگونه?باشد
حال کسی که اسیر یزید است،زنان و کودکان ما تا حال غذایی?سیر نخورده، و چادر تمامی به سرندارند، و همیشه در حال نوحه
وگریه می?باشند. مثل ما اهل بیت مثل?بنی?اسرائیل شده که فرعونیان?پسران ایشان را می?کشتند و زنها رابا لت?باقی
می?گذاشتند. عرب به واسطه پیغمبر،صلی?الله?علیه?وآله، بر عجم افتخارکردند و قریش به نام آن حضرت برعرب مباهات نمودند
و ما که?خانواده آن حضرت باشیم بعضی?را به قتل رسانیده و دسته اي رااسیر و اطراف شهرها گردانیدند، وحق ما را غصب
نمودند و بالاي?منبرها ;ما و پدران ما را سب و شتم?می?کنند، و هرگاه یزید ما را بطلبد مارا گمان آنست که براي قتل،می?طلبد،
منهال مهیار شاعر،خوب گفته است: یعظمون له اعوار منبره و تحت ارجلهم اولاده و ضعوا باي ? « انا لله و اناالیه راجعون » : بعد فرمود
حکم بنوه یتبعونکم و فخرکم انکم صحب له تبع این امت?براي احترام پیغمبر،صلی?الله?علیه?وآله، چوبهاي منبر او راتعظیم
می?کنند، ولی اولاد او را زیرپاي نهادند، فرزندان او در هر حکمی?باید تابع شما باشند. با اینکه فخرشما آنست که از تابعین و
اصحاب?اویید، منهال گفت: حال به کجامی?روید؟ فرمود: جایی که ما رامنزل داده?اند سقف ندارد و آفتاب?ما را اذیت
می?کند، از شدت ضعف?براي استراحت?بیرون آمده?ام وباید زود به آن مکان برگردم. ناگاه زنی بیرون آمده صدا زدکه: به
کجا می?روي؟ کنایه از آن که?برگرد به خرابه می?ترسم غلامان?یزید ترا اذیت نمایند. و جري?القضاء لهم بما یرجی?له
حسن?المثوبه اذ کانت?الارض?لله یورثها من یشاء من عباده،والعاقبۀ للمتقین و سبحان ربناان کان وعد ربنا لمفعولا و
لن?یخلف?الله وعده وهوالعزیزالحکیم. و قضا و تقدیر حق براي ایشان جاري?شد به مصیبتی که در مقابل آن امیدسزاي نیک و
عاقبت?خوبی می?باشد. زیراکه زمین ملک خداوند است و آنرا میراث?هرکه بخواهد از بندگان خود قرار می?دهدو عاقبت کار
براي پرهیزکاران است. ومنزه است?خداي ما از عجز. بدرستی که?وعده خدا عملی خواهد شد. و خدا در وعده?خود خلف
نمی?کند. و اوست غالب و حکیم. شرح وظیفه هفدهم: اعتقاد به اینکه?سر مظلومیت این خانواده احیاي?دین است و در این قطعه
آن را بیان?می?کند، که اگر از راه حکمت وامتحان براي مردم مدتی دشمنان?دین مانند، بنی?امیه و بنی?عباس،غالب شدند و
صفحه 26 از 45
داراي ریاستی شدند،و خداوند راضی شد که مصیبتهایی?بر ائمه دین وارد آید، براي آنست?که اهل ظلم منقرض گردند و
دین?رونق گیرد و مذهب حق غالب وشایع گردد، پس این مصیبتها لطف?است که شرح آن در صفحه 15 گفته?شد و براي آن
استدلال می?کند به?آیه 128 سوره ( 7) اعراف: ان الارض لله یورثها من یشاءمن عباده والعاقبۀ للمتقین. و مراد از آیه اینست که
زمین?ملک خدا است و آن را نصیب?بندگان پرهیزکار خود قرار داده وعاقبت?براي ایشان است. و خدا وعده فرموده که دین
حق?غالب گردد، و این امر واقع خواهدشد ;زیرا که اگر کسی به وعده خودعمل نکند یا از راه عجز است?یا آنکه?کار او از راه
استدلال « سبحان ربنا ان کان?وعد ربنا لمفعولا » : دانایی و حکمت?خارج?است ;و نیز به آیه 108 سوره ( 17 )بنی?اسرائیل
ولن » :( می?کندیعنی ;که خدا منزه از عجز و نقص?است و مسلم است که وعده او واقع?خواهد شد. و به آیه 47 سوره حج ( 22
?« وهو العزیز الحکیم » : استدلال?می?کند که چون خداوند حکیم است?خلف نمی?کند و به این آیه قرآن ? « یخلف?الله وعده
استدلال?می?کند: که خدا عزیز و غالب است?پس عجز بر او روانیست و خداخلف نمی?کند. فعلی?الاطائب من اهل بیت?محمد
و علی، صلی?الله?علیهماوآلهما، فلیبک الباکون ;وایاهم فلیندب النادبون و لمثلهم?فلتذرف الدموع ولیصرخ?الصارخون و یضج
الضاجون ویعج العاجون پس بر پاکیزگان از خانواده محمد وعلی، صلی?الله?علیهما، باید گریه کنندگریه?کنندگان و بر ایشان ناله
زنند، ناله?زنندگان ;و براي مثل ایشان بایدریخته شود اشکها، و شیون کنندشیون?کنندگان ;و صیحه بزنند صیحه?زنان و آه
برآورند آه برآوردندگان. شرح وظیفه هجدهم: گریه و ندبه وعزاداري بر مصیبات اهل بیت است?و این قطعه دعا تفریع بر قطعه
سابق?است. و علت اینکه گریه و ناله وشیون بر مصیبات اهل بیت ازمستحبات مؤکده است?براي دو امرباشد: اول آنکه مظلومیت
ایشان?چون براي حفظ دین و بقاي مذهب?حق بوده و نفع آن به همه عالمیان?رسیده، باید همه مردم بر ایشان?گریه کنند و
عزاداري نمایند. دوم، آنکه به گریه بر ایشان واقامه مجلس عزا و اجتماع در آن?اقامه حق و اثبات حقانیت ایشان وابطال طریقه
دشمنان ایشان شایع?می?شود. لذا این امر از تکالیف ومستحبات مؤکده است و از قطعه?سابق معلوم شد که مظلومیت?ایشان براي
برطرف کردن دشمنان?دین و بقاي شریعت است. این شعرمنسوب به امیرالمؤمنین، علیه?السلام، است که در زمان خلفافرموده:
لیبک علی?الاسلام من کان باکیا و قد ترکت ارکانه و معالیه باید بر اسلام گریه کند هرکه?گریان باشد، زیرا رها شد ستونها
فرمود: یابن شبیبان کنت?باکیا لشئئ?فبک للحسین بن علی ? « ریان بن شبیب ?» ونشانه?هاي اسلام. و حضرت رضا، علیه?السلام، به
بن?ابی?طالب. فانه ذبح کما یذبح?الکبش، و قتل معه من اهلبیته?ثمانیۀ عشر رجلا ما لهم فی?الارض?شبیهون. اي پسر شبیب اگر
گریه کنی بر چیزي?پس براي حسین?بن علی، علیه?السلام، گریه?کن که او را ذبح نمودند مانند ذبح گوسفند،و کشته شد با او
هیجده مرد از خانواده اوکه نبود، براي ایشان شبیه و نظیري. تا آنکه فرمود از جدم رسیده که?اگر بر حسین گریه کنی به حدي
که?اشک بر رخساره?ات جاري شود،خدا تمام گناهان تو را می?بخشد.کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یابسیار. اي پسر شبیب
اگر خواهی?در قیامت هیچ گناهی بر تو نباشد.زیارت کن حسین، علیه?السلام، را واگر خواهی در غرفه?هاي بهشت?باپیغمبر،
صلی?الله?علیه?وآله، باشی?لعن بر کشندگان حضرت حسین،علیه?السلام، کن، و اگر خواهی ثواب?شهدا به تو برسد بگو: یا
لیتنی کنت?معهم فافوز فوزا عظیما. و اگر خواهی در درجات بهشت?با ما باشی در اندوه ما اندوهناك ;ودر شادي ما شاد باش، و
بر تو بادبه ولایت ما، که اگر مردي سنگی رادوست دارد خدا او را با آن محشورفرماید. و از ابوهرون?بن مکفوف نقل?شده که
خدمت?حضرت صادق،علیه?السلام، رسیدم فرمود مرثیه?بخوان، پس خواندم. فرمود بلند ودلسوز بخوان همچنانکه بر سر قبراو
باشی، پس این شعر را خواندم: امرر علی جدث?الحسین فقل لاعظمه الزکیۀ یعنی ;بر پیکر حسین گذر کن،پس بگو به استخوانهاي
پاکیزه?اش،دیدم آن حضرت گریان شد. پس?خودداري کردم، فرمود باز بخوان،و مرثیه را زیاد کن. پس من خواندم?و آن
حضرت گریست و صداي?زنان حرم هم به گریه بلند شد، چون?ساکت?شدند فرمود: من انشد فی?الحسین شعرا فابکی?واحدا
فله?الجن هرکه شعري درباره حسین بخواند.پس یک نفر را بگریاند براي اوست?بهشت باز فرمود: هرکه یاد حسین کندو بگرید،
صفحه 27 از 45
براي او است?بهشت، وهرکه تباکی کند جاي او در بهشت?است. و حضرت امیرالمؤمنین،علیه?السلام، فرمود: ان?الله اطلع الی
اهل?الارض?فاختار لنا شیعۀ ینصروننا ویفرحون لفرحنا و یحزنون لحزنناو یبذلون اموالهم و انفسهم فینااولئک منا و الینا. خدا نظري
به سوي زمین کرد، پس ما راستود و شیعیانی براي ما برگزید که?یاري ما می?نمایند. و به شادي ما شاد و به?اندوه ما اندوهناك
می?باشند، و نفوس واموال خود را در راه ما بذل می?کنند. این?گروه از مایند، و بازگشت ایشان به سوي?ما است. و در خبر است
که چون پیغمبر،صلی?الله?علیه?وآله، خبر شهادت?حسین را به فاطمه داد، فاطمه سخت?گریان شد و سؤال کرد که: این امردر چه
زمانی است. فرمود: درزمانی است که من و تو و علی وفات?نموده?ایم، پس گریه فاطمه زیادترشد و پرسید: که براي
حسین،علیه?السلام، اقامه عزا و گریه?می?کند؟ فرمود: یا فاطمۀ ان نساء امتی یبکون?علی نساء اهل بیتی و رجالهم?یبکون علی
رجال اهل بیتی. ویجددون?العزاء جیلا بعد جیل فی?کل سنۀ فاذا کان یوم?القیامۀ،تشفعین انت للنساء و انا اشفع?للرجال، و کل من
بکی منهم علی?مصاب?الحسین، علیه?السلام،اخذنا بیده و ادخلناه?الجنۀ یافاطمۀ کل عین باکیۀ الا عین بکت?علی مصاب?الحسین
فانها ضاحکۀ?مستبشرة بنعیم?الجنۀ. اي فاطمه زنان امت من بر زنان اهل?بیت?من می?گریند و مردان ایشان بر مردان?اهل?بیت
من، و عزاي حسین، علیه?السلام،را تجدید می?نمایند. دسته?اي بعد ازدسته?اي در هر سال. پس روز قیامت که برپاي می?شود تو
زنان را شفاعت می?کنی ومن مردان را ;و هرکه بر مصیبت?حسین،علیه?السلام، گریه کرده است، دست او رامی?گیریم. و او را
در داخل بهشت?می?نماییم. اي فاطمه هر چشمی روزقیامت گریانست مگر چشمی که برمصیبت?حسین گریسته، که آن چشم
به?نعمت?بهشت?خوشنود و خندانست. از بحار نقل است که: سید علی?حسینی گوید: در مشهد حضرت?رضا، علیه?السلام،
بودیم روزعاشورا، یکی از رفقا مقتل می?خواندرسید به این روایت که حضرت?باقر، علیه?السلام، فرموده: من?ذرفت عیناه علی
مصاب?الحسین?و لو کان مثل جناح?البعوضۀ?غفرالله له ذنوبه و لو کانت مثل?زبد البحر هرکه دو چشمان او بر
مصیبت?حسین?گریان شود، اگرچه به مقدار بال پشه?اي?باشد، خداي گناهان او را بیامرزد و اگرچه?به مقدار کف دریا باشد.
مردي نادان که خود را عالم?می?دانست منکر این خبر شد و گفت:این خبر به عقل درست نمی?آید. و بااو مباحثه کردیم و از
عناد خوددست?برنداشت و چون شب به?خواب رفت قیامت را به خواب دید.حشر مردمان و میزان اعمال و پل?صراط. و تطائر
کتب و شعله نیران?و زینتهاي جنان همه را مشاهده?نمود، در این حال تشنگی خت?براو غالب شده، در طلب آب برآمد،حوضی
دید طولانی و پهناور که آب?آن به نظر از برف سردتر و از عسل?گواراتر و دو مرد و یکزن?سیاه?پوش که نور ایشان
صحراي?محشر را روشن نموده در کنار آن?جاي داشتند و از شدت اندوه اشک?از چشم ایشان جاري بود. از نام ایشان جویا شد،
گفتند آن?دو مرد پیغمبر، صلی?الله?علیه?وآله،و علی، علیه?السلام. آن زن فاطمه?زهرا، سلام?الله?علیها، است ;پرسیدچرا
سیاه?پوش و گریانند؟ گفتند: آیانمی?دانی ایام عاشورا و شهادت?حسین، علیه?السلام، است. پس نزدفاطمه، علیهاالسلام، رفت و
طلب آب?نمود، فاطمه نظر تندي به او کرد وفرمود: چگونه آب می?خواهی، و تومنکر ثواب گریه بر مصائب حسین?فرزند من
می?باشی؟ با اینکه او را به?ظلم کشتند و آب را از او منع?نمودند، پس ترسان از خواب بیدارشد، و از گفته خود پشیمان
و اخذنا میثاقکم لاتسفکون » ( شده?استغفار نمود، و از همنشینان?عذرخواهی کرد. و در خبر است که چون آیه 78 سوره بقره ( 2
نازل شد که خدادر آن مذمت می?فرماید یهود را که?تکذیب انبیا نمودند و اولیا را کشتند.پیغمبر، ? « دمائکم
صلی?الله?علیه?وآله، فرمود:بعد از من دسته?اي از یهود امت من?نیز شریعت مرا تغییر می?دهند وحسن و حسین را با عده دیگر
ازفرزندان من به قتل می?رسانند همچنانکه یهود زکریا و یحیی راکشتند، و لعنت?خدا باد بر ایشان ودوستان ایشان و بر آنان که
بدون?تقیه بر ایشان لعن نکنند. الا وصلی?الله علی الباکین?علی?الحسین، علیه?السلام،والمقیمین عزائه. همانا رحمت?خداي?بر
گریه?کنندگان بر حسین، علیه?السلام، وبر کسانی که مجلس عزاي او را برپامی?نمایند ;و فرشتگان، اشک ایشان?را ضبط
می?کنند به امر خدا و آن رابه آب بهشتی که براي ایشان مهیاشده ممزوج می?نمایند، و هزار برابربر گوارایی و شیرینی آن
صفحه 28 از 45
خدمت?حضرت صادق،علیه?السلام، رسید، حضرت فرمود:اي مسمع تو اهل ? « مسمع بن?کردین » فزوده?شود. و در خبر است که
عراقی، آیا به?زیارت جدم حسین، علیه?السلام،می?روي؟ گفت: از بنی امیه?می?ترسم ;و من شهرتی دارم از این?جهت در
پنهانی هم نمی?توانم به?زیارت بروم. فرمود: آیا هیچ از مصائب او یادمی?کنی و بر او گریه می?کنی، گفت:بلی هرگاه یاد او
می?کنم چشمانم پراز اشک می?شود. فرمود: رحم?الله دمعتک، اما انک?من?الذین یعدون فی اهل?الجزع لناوالذین یفرحون
لفرحنا و یحزنون?لحزننا و یخافون لخوفنا ویامنون اذا امناخدا رحمت کند اشک چشم تو را، تو درشمار کسانی باشی که اهل جزع
بر ماهستند، و در شادي ما شاد، و در اندوه مااندوهناکند و براي خوف ما خائف؟ و درزمان ایمنی ما ایمن?اند. اي مسمع! وقت
مرگ پدران من?به بالین تو حاضر می?شوند وسفارش تو را به عزرائیل می?کنند. وعزرائیل از مادر به تو مهربانترشود. تو را به
آسانی قبض روح?کند، و پیش از مرگ بشارت بهشت?به تو می?دهند، و از معاویۀ بن وهب?رسیده که حضرت
صادق،علیه?السلام، در حال سجده، دعا به?زائرین و گریه?کنندگان می?نمود، ودر آن حال می?گفت: وارحم تلک الاعین?التی
جرت?دموعها رحمۀ لنا وارحم تلک?القلوب التی جزعت و احترقت لناو ارحم تلک?الصرخۀ التی کانت?لنا. اللهم انی
استودعک?تلک?الانفس و تلک?الابدان حتی?ترویهم من?الحوض یوم?العطش. رحمت کن بر آن چشمهایی که بر ما
اشک?می?ریزند و رحمت کن بر آن دلهایی که برما جزع می?کند و می?سوزد، و رحمت کن برآن فریاد و ناله?هایی که براي
ما می?کنند.خدایا این نفوس و بدنها را به تو امانت?می?سپاریم تا ایشان را در تشنگی قیامت?از حوض کوثر سیراب کنی
این?الحسن این?الحسین. این?ابناءالحسین صالح بعد صالح وصادق. این?السبیل بعد السبیل.این الخیرة بعد الخیرة این?الشموس
الطالعۀ، این?الاقمارالمنیرة این الانجم الزاهرة. این?اعلام?الدین و قواعد العلم. کجا شدند حسن و حسین ;و کجایندفرزندان حسین
هر شایسته پس ازشایسته?اي؟ و هر راستگویی پس ازراستگویی، کجایند آنان که راهنما به?سوي خدا بودند یکی پس از
دیگري؟کجایند برگزیدگان خدایی هریک پس ازدیگري ;کجایند آفتابهاي طلوع?کننده؟کجایند ماههاي نوردهنده؟
کجایندستارگان درخشنده؟ کجایند نشانه?هاي?دین و ستونهاي علم. شرح وظیفه نوزدهم: ندبه کردن وناله کردن در فراق
پیشوایان وپرستاران دین، و این فقرات تعلیم به?طریق گریه و شیون کردن به?شیعیان است که مانند کسی که?براي عزیز خود
دیوانه?وار فریاد وشیون می?کند ;براي مظلومیت وفراق ائمه اطهار نیز گریه و بی?تابی?نمایند. و در این دعا به ده طریق?عبارت
ندبه می?کند: 1. به کلمه این?یعنی ;این بزرگان دین کجایند؟ 2. به?کلمه بابی انت و امی، یعنی ;پدر ومادرم فداي تو باد 3. به
کلمه ندا که?امام زمان را ندا می?کند، 4.به کلمه?لیت?شعري، 5. به کلمه عزیز علی، 6.به کلمه بنفسی انت، 7. به کلمه الی?متی،
8. به کلمه هل، 9. به کلمه متی، 10 . به خدا استغاثه کردند که شرح?هر یک مفصلا می?آید و صالح به?معنی شایسته و از
القاب?امیرالمؤمنین، علیه?السلام، است که?در تفسیر آیه 4 سوره تحریم ( 66 ): فان الله هو مولاه و جبرئیل وصالح?المؤمنین. خدا و
جبرئیل و مؤمنان شایسته،یاور پیغمبرند. نقل است از مجمع از حضرت?باقر، علیه?السلام، که پیغمبر،صلی?الله?علیه?وآله، دو
مرتبه?حضرت علی، علیه?السلام، رامعرفی فرمود: یکی در موقعی که?فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه ودیگر چون این آیه نازل
شد دست?علی، علیه?السلام، را گرفت و فرمود:ایهاالناس هذا صالح?المؤمنین. واز اسماء بنت عمیس رسید که?پیغمبر،
صلی?الله?علیه?وآله، فرمود:صالح?المؤمنین علی?بن?ابی?طالب?است. و صادق به معنی راستگو. ولی?در اینجا مراد راستگوي
در امامت واز القاب ائمه است، که در تفسیر آیه? 120 سوره توبه ( 9): و کونوا مع?الصادقین. با راستگویان باشید. از حضرت باقر،
علیه?السلام،رسیده که فرمود: یعنی ;با آل?پیغمبر، صلی?الله?علیه?وآله، باشید واز حضرت امام رضا، علیه?السلام،رسیده که:
مراداز راستگویان ائمه می?باشند. و اطلاق شمس و قمر و نجوم برائمه، علیهم?السلام، از باب استعاره?و ?«; الصادقون?الائمۀ »
تشبیه معقول به محسوس است،که آفتاب و ماه و ستاره?ها عالم?حس و دنیا را روشن و تاریکی رابرطرف می?نمایند، و ائمه اطهار
به?انوار علم و فضایل ;دلهاي عالمیان?را روشن و تاریکی کفر و ضلالت وجهالت را برطرف می?نمایند و درزیارت وارث است:
صفحه 29 از 45
اشهد انک کنت نورافی?الاصلاب الشامخه والارحام?المطهرة. تو نوري بودي در صلب?هاي رفیعه،و رحم?هاي پاکیزه. و شرح
معلوم می?شود. بلکه « انا مدینۀ?العلم و علی?بابها » آنکه ائمه، علیه?السلام،ستون?هاي علم می?باشند، چنانکه ازعبارت
وجدانی?است که ائمه، علیه?السلام،سرچشمه علوم می?باشند. توضیح: این ناله?ها و ندبه?ها واجتماعات و صداي شیعیان
سبب?ترقی عالم تشیع ;و شکست?دشمنان دین است، و اگر این طریقه?از اول نبود این مذهب ضعیف، بلکه?منسوخ می?گردید.
به نداي مظلومیت?حسین،علیه?السلام، خلافت?بنی?امیه?منقرض و افراد ایشان تا آخر نابودشدند.
مهدویت در کشورهاي اسلامی
در حاشیه اجلاس دو سالانهبررسی ابعاد وجودي حضرت مهدي،عجلاللهتعالیفرجه، که در روزهاي 13 تا 15 شعبان 1419 ق. به
همتسازمان تبلیغات اسلامی در زاهدانبرگزار گردید فرصتی پیش آمد تا باتنی چند از طلاب خارجی که در ایناجلاس شرکت
کرده بودند ;گفتگوییداشته باشیم و از آنها در موردموضوع مهدویت و جایگاه آن درکشورهایشان پرس و جو کنیم. آنچهدر پی
میآید، گزیدهاي است ازگفتگوي موعود با این عزیران، امیدواریم که درج اینگونه مطالبمقدمهاي باشد براي طرح
احمد محمد تراوري 27 ساله ازکشور مالی، در غرب آفریقا » . گستردهتراندیشه مهدویت در کشورهاياسلامی. ان شاء الله
جایگاه مهدویت درکشور مالی میگوید: حدود » برايتحصیل در حوزه علمیه قم به ایرانآمده است. او در پاسخ به سؤال مادر زمینه
%99 جمعیت کشور ما راءمسلمانان تشکسل میدهند که البتهبیشتر آنها اهل سنت و پیرو مذهبمالکی هستند. اگرچه اهل سنت
نیزچون ما به موضوع مهدویت اعتقاددارند، اما در این اعتقاد تفاوتهاییمیان ما و آنها وجود دارد. ماشیعیان معتقدیم که امام
زمان،علیهالسلام، متولد شده و روزي بهخواستخدا ظهور میکند. اما اهلسنت معتقدند که آن حضرت هنوزمتولد نشده و بعدا
متولد خواهد شد.تفاوت دیگري که ما با ایشان در اینزمینه داریم، این است که آن اهمیتیرا که ما براي انتظار قائلیم، آنها
قائلنیستند و اعتقاد به اینکه در اینزمینه باید تلاش کرد، ندارند. از او درباره مجله موعودمیپرسیم، در پاسخ میگوید: البته من
همه مطالب مجله موعودرا نخواندهام و بیشتر از سخنرانیشما در اجلاس استفاده کردم. امادر کل مجله خوبی است و ان شاءالله که
خداوند به شما در این راهتوفیق دهد. باید به دنبال این باشیدکه این مجله را به زبانهاي زنده دنیاءترجمه کنید تا همه مردم جهان
قاسم کورا ابراهیم از کشور نیجردومین فردي بود که با او به گفتگونشستیم. او 24 سال دارد و » . باموضوع مهدویت آشنا شوند
حافظکل قرآن است. یک سال است کهبراي تحصیل علوم اسلامی به ایرانآمده است. از او هم درباره جایگاهمهدویت در کشور
خودشپرسیدیم، در پاسخ گفت: بیشتر مردم کشور ما اهل سنتهستند و تنها حدود یک درصدجمعیت این کشور شیعهاند. برخیاز
مسلمانان اهل سنت اعتقاد دارندکه حضرت مهدي هنوز متولد نشدهو برخی دیگر هم اعتقاد دارند کهایشان متولد شده است، اما در
هرحال همه آنها به ظهور مهدي اعتقاددارند. از او پرسیدیم در میان شیعیاننیجر، مساله مهدویت تا چه حدمطرح است؟ در پاسخ
گفت: همانطور که گفتم جمعیتشیعیان نیجر خیلی کم است و بههمین خاطر ما در کشورمان مراسمنیمهشعبان مثل ایران نداریم
وتوجه به مساله مهدویت هم محدودمیشود به همان مراسم سادهاي کهدر روز نیمهشعبان در مدرسهمخصوص شیعیان
برگزارمیشود. او در پاسخ به این پرسش کهمجله موعود را چگونه دیدید؟ گفت: البته من با مجله آشنا نبودم و دراین اجلاس بود
که براي اولین بارآن را دیدم و هنوز فرصت پیدانکردهام که همه مطالبش را بخوانم.ولی فکر میکنم که وجود چنینمجلهاي براي
شناخت مسالهمهدویت ضروري است. بخصوصاگر به زبانهاي دیگر هم ترجمه شودتا مردم دیگر کشورها هم بتوانند ازآن استفاده
نصیب الله حبیب الله 28 ساله ازکشور تاجیکستان یکی دیگر ازطلاب غیر ایرانی شرکت کننده دراجلاس زاهدان بود که » . کنند
توانستیم بااو گفتگو کنیم او در مورد جایگاهمهدویت در کشور خودش چنینتوضیح داد: در جمهوري تاجیکستانموضوع مهدویت
جایگاه ویژهايدارد، صرف نظر از آنکه اکثر مردمآنجا سنی مذهب و حنفی هستند، امااعتقاد به امام مهدي، علیهالسلام، درآنجا
صفحه 30 از 45
محمد مهدي و مشابهاینها دارند. » ، احمدمهدي » مطرح است و شما در اینکشور با افراد بسیاري برخوردمیکنید که نامهایی چون
در بین علما نیز بحثهاییراجع به حضرت مهدي مطرح است;ولی آنطور نیست که جنبهسازندگی و ایجاد دگرگونی درافراد داشته
باشد. میپرسیم در بین شیعیان تا چهحد این موضوع مطرح است؟ میگوید: البته در بین شیعیانموضوع مهدویت گستردهتر
وعلمیتر بحث میشود. ولی هنوزنیاز به کارهاي بیشتري دارد. میپرسیم: آیا در ایام نیمهشعبان مراسم و جشن خاصی همدر کشور
شما برگزار میشود؟ میگوید: خیر، زیرا شرایطخاصی بر کشور ما حاکم است وشیعیان هم تازه شروع به رشد وگسترش کردهاند.
البته اهل سنتشب نیمه شعبان را شب براتمیدانند و در آن شب به احیامیپردازند. از او میپرسیم: نظر شما درمورد انتشار مجلهاي
خاصحضرت حجت، علیهالسلام، چیستو فکر میکنید انتشار چنین مجلهايبه زبانهایی غیر از فارسی چه اثريمیتواند داشته باشد؟
میگوید: خوشبختانه من در ایناجلاس با مجله موعود آشنا شدم وخیلی خرسند شدم که مؤسسهاي بهطور خاص در زمینه
مهدویتفعالیت میکند. مطالب مجله موعودو موعود جوان خیلی براي من جالببود. مطالب این مجله علمی و قابلاستفاده است و
میتواند در جوانانو عموم مردم مؤثر باشد. ترجمه این مجله به زبانهايزنده دنیا، مثل عربی، انگلیسی،روسی خیلی مهم است.
امروزه ما با 15 جمهوري شوروي سابق با بیشاز 300 میلیون نفر جمعیت روبروهستیم که مردم همه آنها زبانروسی میدانند ولی
اکثر مجلات بهزبان غیر روسی ترجمه میشود.بنابراین لازم است در این زمینهکاري صورت گیرد. مخصوصا درمورد مجله موعود
محمد اشرف الدین خان 38 سالهاز کشور بنگلادش، بیش از دو سالاست که در » . که به آینده وخوشبختی انسانها بیشتر توجهدارد
حوزه علمیه قم مشغولتحصیل است. او در مورد میزانتوجه مردم کشورش به موضوعمهدویت میگوید: در بررسی مساله مهدویت
درکشور بنگلادش باید توجه داشت کهجمعیتشیعه این کشور بسیارمحدود است و از چند هزار نفرفراتر نمیرود. لذا آنچه به
عنوانمهدویت در این کشور مطرح استمربوط به عموم مسلمانان آنجاستکه حنفی مذهباند. میشود گفت کهمهدویت در
کشور ما یک موضوعزنده است و من از همان دورانکودکی به یاد دارم که به اینموضوع اهمیت داده میشد و دربین جامعه اهل
سنت این موضوعکاملا مطرح است و در این زمینه منهیچ شک و تردیدي در میان آنهاندیدم. و جالب است که علما ومتفکران این
کشور در گذشته و حالموضوع مهدویت را به عنوان یکامید آینده مطرح کرده و میکنند. وهمین باعثشده که یک
بیداريعمومی در بین مسلمانان پدید بیایدو روز به روز هم قويتر شود وشک و تردیدهایی هم که اخیرا ازسوي برخی مسلمان
نماها در اینزمینه ایجاد شده، هیچ تاثیري درمردم بنگلادش نداشته، بلکه روز بهروز مهدویتبیشتر مطرح شده وبیشتر اوج گرفته
است. همچنین دراینباره کتابهاي زیادي، اعم ازکتابهاي تحقیقاتی و کتابهایی که درمورد ابعاد شخصیت و زندگیحضرت مهدي،
علیهالسلام، نوشتهو منتشر شده است. نکته قابل توجه این است که ماوقتی به این کتابها مراجعه میکنیممیبینیم عقیدهاي که در
بینمسلمانان بنگلادش در مورد اماممهدي، علیهالسلام، وجود داردتقریبا شبیه عقاید شیعه است و تنهادر یکی دو مورد اختلاف نظر
مهدویت نوعی مطرح است، یا اینکه آنها » وجوددارد. پرسیدیم: در بین مسلمانانبنگلادش هم همان اعتقاد عمومیاهل سنت ;یعنی
مهدویتشخصی معتقدند؟ در پاسخ گفت: اگرچه مسلمانانبنگلادش حنفی مذهباند، اما، شایدنیمی از آنها تحت » چونشیعیان به
تاثیر عقایدصوفیه قرار دارند، که عقاید آنهاخیلی به شیعه نزدیک است. و حتیبعضی از صوفیه دوازده امام را بهعنوان ائمه در
قطب قبول دارند;و در مورد امام مهدي، علیهالسلام،نیز همین اعتقاد را دارند. نظر او را در مورد » عرصه معنویت و یابه عبارت دیگر
وجود داشته باشد بسیاربجاست، اما جا دارد که در « مهديموعود » مجله موعودجویا شدیم، در پاسخ گفت: اینکه مجلهاي به نام
جمهورياسلامی ایران به عنوان یک کشورشیعه مجلات متعددي به اینموضوع اختصاص داشته باشند.بعلاوه لازم استبراي خارج
ازکشور نیز مجلاتی با این موضوعمنتشر شود ;زیرا در کشورهاییمثل بنگلادش که شیعه خیلی معرفینشده طرح موضوع مهدي
محمد کامل زهیري 32 ساله ازکشور » . موعود،که موضوع مهم و مشترك همهمسلمانان است، تاثیر خوبیمیتواند داشته باشد
مالزي، مدت 8 سال است کهدر مدرسه حجتیه قم به تحصیلعلوم اسلامی اشتغال دارد. او درمورد اعتقاد مردم کشورش بهموضوع
صفحه 31 از 45
مهدویت میگوید: در مورد اعتقاد به مهدویت درمیان شیعیان مالزي باید توجهداشت که در این کشور شیعیان دراقلیتاند و از 20
میلیون جمعیت اینکشور تنها 4 تا 5 هزار نفر آنهاشیعه هستند ;که بیشتر آنها هم پساز پیروزي انقلاب اسلامی شیعهشدهاند و قبلا
بر مذهب بیشترمسلمانان مالزي ;یعنی مذهبشافعی بودهاند، و لذا قوت و ضعفاعتقاد به مهدویت در میان آنهابستگی به تحقیقات
خود افراد دارد. اما در مورد اعتقاد به مهدویتدر عموم مردم مالزي باید گفت کهآنها کم و بیش به این موضوع اعتقاددارند و از
همان زمان کودکی که درروستا بودم یادم هست که ایناعتقاد در میان مردم مطرح بود و بهآن توجه میشد. البته در
میانگروههایی که گرایشهاي صوفیانهدارند، بیشتر از سایر مسلماناناعتقاد به امام مهدي، علیهالسلام، مطرح است. پرسیدیم اعتقادي
که در میانمسلمانان شافعی مذهب کشور شمادر مورد مهدویت وجود دارد تا چهحد به اعتقاد شیعه نزدیک است؟ درپاسخ گفت:
اعتقاد آنها مشابه اعتقادي استکه بیشتر اهل سنت در مورد اماممهدي، علیهالسلام، دارند ;یعنی مهدویت نوعی و استدلالهایی
همکه مطرح میکنند همان استدلالهايعموم اهل سنت است. از او پرسیدیم آیا در ایام نیمهشعبان از سوي شیعیان و یا اهلسنت
توجه بیشتري به موضوعمهدویت میشود؟ در پاسخ گفت: اگرچه در ایامنیمه شعبان از سوي اهل سنتمراسم خاص دعا و احیا
برپامیشود اما به موضوع مهدویتتوجهی نمیشود. به عنوان آخرین سؤال ازاوپرسیدیم: نظر شما درموردانتشار مجلهاي خاص به
نام مباركامام عصر، علیهالسلام، چیست؟ در پاسخ گفت: به نظر من این کارخیلی خوب و بنیادي است و اگربتوان این مجله را به
سید صادق تقوي 28 ساله، طلبهاهل پاکستان مدت » . زبانهاي دیگردنیانیز ترجمه و منتشر ساختخیلی کار مهمی صورت گرفتهاست
5/2 سال است کهدر قم مشغول تحصیل علوماسلامی است. او در مورد جایگاهمهدویت در کشور خودش میگوید:مساله مهدویت
تداوم راه رسالتاست و جمیع فرق اسلامی معتقدندکه امام زمان از نسل پاك رسولاکرم، صلیاللهعلیهوآله، هستند وانشاء الله
روزي خواهد آمد که ایشانتشریف میآورند و زمینهمانطوري که از ظلم پر شده از عدلو قسط پر میکنند. بعد از پیروزي
انقلاب اسلامیهمانطور که فرهنگ شهادت،فرهنگ عاشورا و فرهنگ جهاد درمیان مسلمانان پاکستان مطرح شد،فرهنگ مهدویت
هم بیش از پیشمطرح شد و اکنون در ایام نیمهشعبان در سراسر پاکستان مراسمجشن و سرود برپا میشود وسخنرانان فرهنگ و
اهداف امامزمان را براي مردم مطرح میکنند وآنهابا وظایفشان در زمان غیبتآشنا میسازند. او همچنین درباره انتشار
مجلهتخصصی ویژه امام عصر،علیهالسلام، گفت: کشور ایران یک کشور با فرهنگو مسلمان و مایه افتخار همهمسلمانان و شیعیان
جهان است. و مااسلام ناب محمدي را از ایرانآموختیم، از همین رو انتشار مجلهايبه نام مبارك امام عصر، علیهالسلام،از ایران
خیلی میتواند در میانمسلمانان مؤثر باشد و لذا لازم استکه مجله موعود به زبانهاي دیگر هممنتشر شود تا فرهنگ مهدویتبیشاز
پیش فراگیر شود.
بی عمر ، زنده ایم ما
نازنین?تر ز قدت در چمن ناز نرست خوش?تر از نقش?تو در عالم?تصویر نبود چه بی?عار مردمی هستیم ما! چه بی?آب
(1) «! چه بی نشاط بهاري که بی روي تو می?رسد » ! چشمانی در سر کاشته?ایم! چه بی?رقص دست و پایی به خود آویخته?ایم
فریاد! از این روزهاي بی فرهاد. حسرتا! از شبهاي بی مهتاب. فغان! از چشم و دل نا کشیده هجر. آیا هنوز، نوبت مجنون است و دور
لیلی؟ پنج روزي که نوبت ماست ( 2) ، مغلوب کدام برج نحس است؟ تهمت نحس، اگربر زحل ننهم ( 3) ، با طالع پرده نشین، چه
می?توانم گفت؟ حافظ! یک بار دیگر بر سینه مرده خوار من بنشین و بخوان! کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش ; کی
روي؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟ مهپاره?هاي سعدي، اینک همه بر سفره?ي مار و مورند. تو که از ماه تا ماهی، بر
خوان خود، نشانده?اي، از او این?خاکساري را بپذیر: در آن نفس که بمیرم در آرزوي تو باشم. بدان امید دهم جان، که خاك
کوي تو باشم رضا بابایی شمس را در مثنوي نمی?آراستی، اگر دیده بودي، خورشید، چه?سان، هر صبح برسر و روي موعود ما
صفحه 32 از 45
بوسه می?زند;چه?سان، هر شب، ماه در گوشه?ي محراب سهله، به عقیق خاتم او می?اندیشد ;چه انبوه ستارگان، غبار راه او، بر
خودمی?آویزند ;چه دلفریب غنچه?هایی، که در نسیم یادش، سینه می?گشایند! نی را به?شکایت نمی?خواندي، اگر دیده بودي،
در نیستان چه آتشی افتاده?است! اي قیامتگاه محشر! در این غوغاي عاشق?پیشگی?ها، کسی هم تو را جست؟ کسی گفت آیا، به
شکرخواري، نباید از شکرساز غفلت کرد؟ به مه?پرستی، از آسمان نباید چشم دوخت؟ شراب نیم?خورده نباید، به پاي درختان
انگور ریخت؟ دهان را که معدن بوسه و کلام است، از ناسزا نباید انباشت؟ کسی گفت آیا: دوست دارد یار این آشفتگی کوشش
بیهوده، به از خفتگی ...؟ ولی من که هزار زخم شرافت، در مریضخانه?ي عشقم، با تو می?گویم. از درازي راه ;از سنگینی بار ;از
گل اندودي دل ;ازپا و دست?بی دست و پا ;از گنگی سر ;از تنگی رزق ;از بی?رحمی باغبانهایی که فقط، پاییز و زمستان، آهن
به در چوبین?باغ می?کوبند، و تیغ و تبر را خط و نشان می?کنند. با تو می?گویم. از شوکران غیبت، که هنوز بر جام انتظار
می?ریزد ;از بغضهاي جمعه شب، که گلو می?فشارد، سینه?می?دراند، و عبوس می?نشیند. باور کن که بی عمر، زنده?ایم ما. و
4) . که گفت عمر ما کوتاه است؟ عمر ما هزار و اند حجله دارد. ) « روز فراق را که نهد، در شمار عمر ;» این بس عجب مدار
روزگار درازي است در نزدیک?ترین قله به آسمان - میان ابرها - نفس از کوهستان سرد زندگی گرفته است. بی عمر هم
می?توان زندگی کرد، و ما این گونه بودن را از سرداب سامرا تا روزگار اکنون، پاس داشته?ایم. اي شادترین?غم ! شکوه تو،
چنین مرا به شکوه واداشت، و من از صبوري تو در حیرتم. آرزونامه?هاي مرا که یک یک، پر می?دهم، به دانه?اي در دام انداز،
شکوه » : و آنگاه، جمله?اي چند برآن بیفزا ;تا بدانم که نوشتن راخاصیتی است?شگرف. اینک کودك دل را به خواب می?برم
پی?نوشتها: 1. دور مجنون .«؟ چرا؟ مگر نه این?که غیبت، سراپرده?ي جلال است، و غمگنانه?ترین فریاد عاشقان، جشن حضور
گذشت و نوبت ماست هر کسی پنج روزه نوبت اوست حافظ 2. از شما نحس می?شود این قوم تهمت نحس بر زحل منهید خاقانی
3 . بی عمر زنده?ام من و، این بس عجب مدار روز فراق را که نهد در شمار عمر؟ حافظ
تا مرز آبی یقین